جدول جو
جدول جو

معنی قامت زدن - جستجوی لغت در جدول جو

قامت زدن
به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن، قامت بستن
تصویری از قامت زدن
تصویر قامت زدن
فرهنگ فارسی عمید
قامت زدن
(پَ وَ دَ)
ایستادن. قامت بستن:
قامت زده و شکسته قامت
انگیخته از جهان قیامت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
قامت زدن
در نماز آمدن بر در مسجد گذاری کن که پیش قامتت در نماز آیند آنهایی که قامت می کنند (اوحدی) قامت بستن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قلمه زدن
تصویر قلمه زدن
در کشاورزی بریدن قلمه، کاشتن قلمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قالب زدن
تصویر قالب زدن
چیزی را در قالب در آوردن
کنایه از جعل کردن، دروغ گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قامت کردن
تصویر قامت کردن
به نماز ایستادن، قد قامت الصلوه گفتن، قامت بستن، برای مثال بر در مسجد گذاری کن که پیش قامتت / در نماز آیند آن ها یی که قامت می کنند (اوحدی - ۲۰۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دامن زدن
تصویر دامن زدن
باد زدن آتش یا چیز دیگر با دامن خود، کنایه از مشتعل ساختن آتش فتنه و اختلاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاخت زدن
تصویر تاخت زدن
عوض کردن چیزی با چیز دیگر، مبادله کردن جنسی با جنسی دیگر
فرهنگ فارسی عمید
در نماز آمدن بر در مسجد گذاری کن که پیش قامتت در نماز آیند آنهایی که قامت می کنند (اوحدی) قامت بستن
فرهنگ لغت هوشیار
رستاخیزشدن، هنگامه شدن بر پا شدن رستاخیز، بر پا شدن شور و غوغا و هنگامه: گر ملامت می کنندم ور قیامت می شود بنده سر خواهد نهاد آنگه ز سر سودای تو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمه زدن
تصویر قلمه زدن
کاشتن قلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایمه زدن
تصویر قایمه زدن
پادیر زدن شمع زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قائمه زدن
تصویر قائمه زدن
پادیر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسمت شدن
تصویر قسمت شدن
بخش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاشق زدن
تصویر قاشق زدن
زدن قاشق در شب چهارشنبه سوری
فرهنگ لغت هوشیار
ممزوج کردن خلط کردن آمیختن اندکی در بسیاری از جنس دیگر که به ظاهر یکی نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تاختن، مبادله کردن جنسی با جنسی عوض کردن چیزی باچیزی (و بیشتر در کتاب مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامن زدن
تصویر دامن زدن
مشتعل ساختن آتش فتنه و اختلاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بامب زدن
تصویر بامب زدن
با دست زدن بر سر کسی بقوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب زدن
تصویر قالب زدن
تاشیدن در قالب آوردن چیزی را، دروغ گفتن جعل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاخت زدن
تصویر تاخت زدن
((زَ دَ))
مبادله کردن چیزی با چیز دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دامن زدن
تصویر دامن زدن
((~. زَ دَ))
باد زدن به آتش برای شعله ور ساختن، کنایه از کمک کردن به برپایی فتنه و آشوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهمت زدن
تصویر تهمت زدن
Slur
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علامت زدن
تصویر علامت زدن
Mark
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تهمت زدن
تصویر تهمت زدن
oczerniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تهمت زدن
تصویر تهمت زدن
difamar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تهمت زدن
تصویر تهمت زدن
诽谤
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از علامت زدن
تصویر علامت زدن
zaznaczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تهمت زدن
تصویر تهمت زدن
клеветать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از علامت زدن
تصویر علامت زدن
відзначати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تهمت زدن
تصویر تهمت زدن
наклепи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از علامت زدن
تصویر علامت زدن
markieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تهمت زدن
تصویر تهمت زدن
verleumden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علامت زدن
تصویر علامت زدن
отметить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از علامت زدن
تصویر علامت زدن
marcar
دیکشنری فارسی به پرتغالی